معنی فرزند زکریا

حل جدول

لغت نامه دهخدا

زکریا

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن منظور القرظی مدینی. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن نافع موئی الارسوفی. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن یحیی بن عبدالملک. رجوع به ابویحیی ناقد شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن عبداﷲبن یزید. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن عیسی شعبی محدث است. (منتهی الارب).

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) مراغی، مکنی به ابویحیی. او راست: العدد المعدوده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شیخ امام ابی یحیی زکریا المراغی از علمای صنف الثانی ازقرن ششم هجری. رجوع به کشف الظنون ج 2 ص 130 شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن یحیی بن صبیح. رجوع به ابومحمد شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) یکی از آخرین انبیای عهد قدیم (قرن ششم قبل از میلاد). وی در عهد ترمیم هیکل اورشلیم که به امر نبوکد نصر منهدم شده بود می زیست «نبوت زکریا» از اوست و وی به تجدید روحانیت اسرائیل در عهدمسیح بشارت داده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل زکریای نبی و تورات کتاب زکریا و دائره المعارف فارسی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن ابی العباس احمدبن محمد اللحیانی. رجوع به ابویحیی... شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) زکری. زکریاء. نام پیغامبری علیه السلام. (منتهی الارب). نام نبی علیه السلام. (غیاث اللغات) (آنندراج). گویند که زکریا علیه السلام به اغوای شیطان به درخت پناه برده و غیرت الهی او را در زیر اره کشید. (آنندراج). نام پیغمبری از بنی اسرائیل. (ناظم الاطباء). خواندمیر آرد: زکریابن ازان بن مسلم بن صدوق که نسبش به سلیمان بن داود می پیوست در آن زمان، پیغمبر مقتدا و صاحب قربان بنی اسرائیل بود و پیوسته در مسجد اقصی به عبادت باری سبحانه و تعالی قیام می نمود و آن جناب را پسر عمی بود موسوم به عمران بن ماثان. این عمران پدر مریم است و او را دختری دیگر بود از مریم بزرگتر، اشیاع نام که در فراش زکریا (ع) می غنود و منکوحه ٔعمران را، حنه ٔ بنت قافوذ می گفتند و این حنه در کبرسن... حامله شده به اتفاق عمران نذر کرد که چون آن فرزند متولد گردد، محرر باشد و معنی محرر آن است که به شغل دنیا اشتغال ننماید... چون اناث را بواسطه ٔ عذری که دارند قابلیت تحریر نیست عمران و حنه متفکر ومتحیر شدند، پس وحی الهی جهت قبول آن دختر و جواز محرر بودن او به زکریا نازل شد و عمران دختر خود را مریم نام نهاد... احبار رضا داده، زکریا مریم را بخانه ٔ خود برد و همت عالی به تربیت او مصروف داشته. چون مریم قابلیت خدمت مسجد پیدا کرد، جهت او غرفه ای در آن مسجد تعمیر نموده و او را بدانجا آورد و هرگاه زکریا از مسجد اقصی بیرون می رفت در غرفه ٔ مریم را قفل می فرمود و در بعضی اوقات که نزد مریم می آمد در زمستان ثمار صیفی و در تابستان میوه های شتوی نزد او مشاهده می نمود... آنگاه زوجه ٔ زکریا اشیاع در نودوهشت سالگی... به یحیی حامله شد... بعد از حمل اشیاع یحیی، مدت 3 روز زکریا بر تکلم قادر نگشت... روایت اکثر و اشهر در این باب، آن است که چون مریم عذرا به عیسی حامله گشت و غیر از زکریا کسی با او ملاقات نمی نمود. یهود... جناب نبوی را به زنا متهم داشته، قاصد قتل او شدند و زکریا این معنی را فهم کرده به طریق فرار از میان آن اشرار بیرون رفت و در اثنای راه از درختی آوازی شنید که یا نبی اﷲ به جانب من بیا و زکریا نزدیک آن درخت رفت و درخت شق شد، زکریا را در جوف خود جای داد و باز اجزایش بهم متصل گشت. شیطان گوشه ٔ جامه ٔ اورا بگرفت تا از درخت بیرون ماند و جمعی که از عقب زکریا متوجه بودند شیطان را بصورت انسان دیده، پرسیدند که پیری به این صفات در این راه بنظر تو درآمد؟ ابلیس جواب داد که من شخصی ساحرتر از آن پیر ندیدم، زیرا که به سحر این شجره را شکافت و در جوف آن پنهان شده و اینک گوشه ٔ جامه ٔ او بیرون مانده و قوم به تعلیم آن لعین، زکریا (ع) را با درخت به اره دو پاره کردند. اما اعتقاد وهب بن منبه آن است که شعیا (ع) بر این موجب کشته گشته و زکریا به مرگ طبیعی درگذشته... (حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 137- 139): فتقبلها ربها بقبول حسن و أَنبتها نباتاً حسناً و کفَّلهازکریا کلَّما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقاً. قال: یا مریم انی لک هذا قالت هو من عنداﷲ ان اﷲیرزق من یشاء بغیر حساب. هنا لک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء. فنادته الملائکه و هو قائم یصلی فی المحراب. (قرآن 37/3).
بجای بد زکریا که کشته شد یحیی
گزیده ای که به پاکی بد از جهان اخیر.
ناصرخسرو.
چنین گویند که چهارساله بود تورات بیاموخت و چون هفت ساله شد یاد گرفته بود. (قصص الانبیاء).
حنه او را پیش گرفت و کوزه ٔ آبی و جاروبی بوی داد و در بیت المقدس آورد. زکریا در محراب نشسته بود. (قصص الانبیاء).
چه عقل را بدست امانی گرو کنم
چه اره بر سر زکریا برآورم.
خاقانی.
دم خنجر ز مژگانش لب اره از آن خنجر
به بسملگاه یحیی بوسه بر فرق زکریا زد.
حکیم زلالی (از آنندراج).
از تیغ رخنه رخنه که بر تارک من است
افغان ز اره ٔ زکریا برآورم.
ملا شانی تکلو (ایضاً).
ز بعد او، زکریا بماند هفتصد سال
بریده گشت بدو نیمه در میان شجر.
؟
رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 215، دائره المعارف فارسی و ماده ٔ بعد شود.

زکریا. [زَک َ یا] (اِخ) مولتانی بهاءالدین و مشهور به بهاءالحق، پیشوای طریقه ٔ سهروردی که نزدیک مولتان بسال 565هَ. ق. متولد شد. وی در بغداد به حلقه ٔ ارادت شیخ شهاب الدین سهروردی درآمد و بعدها خلیفه ٔ او گردید. زکریا در مولتان اقامت گزید و فخرالدین عراقی از مشاهیر شعرای ایران در هفده سالگی به مولتان رفت و قریب بیست ودو سال در خدمت شیخ زکریا بود و از او خرقه ٔ ارشاد گرفت و جانشین شیخ گردید. رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5، تاریخ مغول اقبال ص 538 و حبیب السیر شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن یحیی بن نافع الازدی. عبداﷲبن حفص الطاحی از وی روایت کند. رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 326 شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) پسر برخیا که اشعیای نبی او را فی مابین خود و نبیه شاهد گرفت و نبیه حامله شده، پسری برای آن حضرت آورد، چنانکه در کتاب اشعیا 8:2 مذکور است قول صحیح آن است که او را بنی آساف می دانند. (دوم تواریخ 29:13). (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به زکریا پیغمبر بنی اسرائیل (ماده ٔ اول شود).

فرهنگ فارسی آزاد

زکریا

زَکَریّا، پدر حضرت یوحنا معمدانی که کاهن بیت المقدس بود و به معجزه جبرئیل همسرش اِلیْصابات که او هم پیر بود و (نازا)، حامله شد و حضرت زکریا مُبَشِرّ حضرت مسیح متولد گردید. زَکَریّا و اِلیصابات در کلیسای کاتولیک از قدیسین می باشند و نام زکریا در قرآن نیز آمده است،

معادل ابجد

فرزند زکریا

579

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری